یا فاطمه الزهرا...

چقدر اين دست سنگين بود!


 

قرنها از ماجراي کوچه گذشته


 

و هنوز گوش شيعه درد ميکند!

یا فاطمه الزهرا...

بر مشام جان رسد

بویی غریب از کوچه ها

بوی سیلی,یاس نیلی

حمله ی آلوده ها

بوی گریه,خاک چادر

بغضی از جنس حسن

صبرحیدر,اشک زینب

غنچه ای در شعله ها

السلام ای فاطمیه,

ابتدای کربلا

روضه ی غم,اشک نم نم

آه مادر مرده ها...

:(

زینب جان..

بر ما ببخشای..

ببخشای که تنهایت گذاشتیم و با تو همدردی نکردیم، ببخشای اگر در این 40 روز نه تنها ذره ای تو را درک نکردیم بلکه داغ دلت را بیشتر کردیم..

ببخشای اگر کسی نیست که به این مردم بفهماند بعد از عاشورا، محرم و عزاداری تمام نمی شود، بلکه تازه شروع می شود..

عمه جان، چهلمین روز فراغ برادرت تسلیت..


پ.ن:دیروز اربعین بود این و قبلا پست کرده بودم به تاریخ دیروز اما مث اینکه بلاگفا قاطی کرده بوده و این پست تو وبلاگم نمایش داده نشده.

شب یلدا...

شب یلدا قدم آرام بردار

 کمی هم احترام ما نگه دار

 تو میبینی ربابم غصه دار است

بنی هاشم هنوزم داغدار است

صدای العطش در گوش مانده

بدن ها بی کفن هر گوشه مانده

شب یلدا تو هم چله نشین باش

سیه پوش غم سالار دین باش